این کجا و آن کجا
https://shenoto.com/album/podcast/252900/این-کجا-و-آن-کجا
داستان دوم:
بوسه های دلبر و نقل و نبات و باقلوا
هردو شیرینند اما این کجا و آن کجا
دانه فلفل سیاه و خال مه رویان سیاه
هردو جانسوزند اما این کجا و آن کجا
چکمه خانم شهین و چکمه شمر لعین
هردو از چرمند اما این کجا و آن کجا
شکر مازندران و شکر هندوستان
هردو شیرینند اما این کجا و آن کجا
تو یک شرکتی به صورت مشاورهای کار میکردم و میخواستم کارشناس بازرگانی خارجی جذب بکنم برای اینکه یه کارشناس بازرگانی خارجی جذب بشه یه سری شرایط احراز و شایستگی تعیین شد و یکی از شرایط احراز برای اینکه فردی تو این پست کار بکنه این بود که به زبان انگلیسی تسلط داشته باشه چون قرار بودش که یه سری مراودات و مکاتبات بینالمللی داشته باشه.
ما بر اساس این مورد و چند مورد دیگه رزومهها رو یه بررسی و غربالگری اولیه میکردیم و اگر فرد یا مدرک زبانی داشت یا تجربه بازرگانی خارجی داشت، دعوت به مصاحبه میشد.
یک روز یک خانمی اومد توی مصاحبه و خب یه سری موارد اولیه رو که ما باهاش رفت و برگشت کردیم دیدیم که بد نیست، ما وقتی یه مرحله میرفتیم جلو، برای اینکه مطمئن بشیم حتما زبان انگلیسی فرد هم چک میکردیم و من یادمه توی اتاق مصاحبه تلویزیون بزرگی داشتیم که یه متن انگلیسی که مربوط به حوزه بازرگانی بودم روی اون صفحه مینداختیم و از فرد میخواستیم که اینو بخونه و بگه که محتوای متن چیه؟
اون خانم وقتی که قرار شد این متن رو بخونه، دیدم که خیلی به سختی و به قول معروف با لکنت زبون داره متن رو میخونه و از یه طرف رزومهشو نگاه کردم دیدم توی رزومه اش قید کرده که توی مدت چند سال معلم زبان فلان آموزشگاه زبان بوده؛ اول شک کردم که نکنه اصلاً این اشتباهست و این رزومه ایشون نیست ولی نگاه کردم دیدم اسم یکیه!
بهشون گفتم که شما مگه توی رزومهتون قید نکردین که معلم آموزشگاه زبان بودید؟ گفتش که چرا بودم. بعد پرسیدم خب یک نفر که آموزش زبان میده خیلی بعیده که انقدر سخت این متن رو بخونه و اصلاً روان نباشه شما چرا اینجوری هستید؟!
فکر میکنید چه جوابی داد یه چند ثانیه من سکوت میکنم شما تو ذهنتون جوابهایی که احتمالاً ممکنه بیاد رو با خودتون مرور بکنید بعد من جوابی که از خانم شنیدم رو خدمتتون عرض میکنم…………………….
بله این خانم جوابی که به من داد، گفت من معلم زبان سطح ۱ کودکان بودم و در سطح حروف انگلیسی آموزش میدادم!!!
اونجا نمیدونستم که باید الان بخندم یا گریه کنم چون بالاخره یک زمانی رو من گذاشته بودم برای مصاحبه با ایشون و الان که به این نقطه رسیده بود اصلا یک حالت شوکی بهم دست داده بود که ایشون زبانشون واقعا در حد ای بی سی دی بودش!
اونجا برای من یه درسی داشت اونم این بود که واقعاً خیلی نمیشه به رزومههای افراد اعتماد کرد و حتماً نیاز هست موضوعاتی رو که افراد قید میکنند رو ارزیابی بکنیم.
البته من پیشنهادم به شما دوستان که احتمالاً میخواین جاهای مختلف برای مصاحبه تشریف ببرین اینه که مهارتها و دانش واقعی خودتونو قید بکنین و چیزهایی قید نکنین که کسی که داره رزومه شما رو بررسی میکنه و مسئول استخدام یک شرکتیه به انحراف بره. درسته واحد منابع انسانی مسئولیتش ارزیابی صحیح افراد و جذب و استخدام صحیح افراده، اما از طرفی ما به عنوان افراد جویای کار هم وظیفه داریم که رزومه درست تهیه کنیم.
فکر میکنم اگر این فرهنگ نهادینه و عمومی بشه هم به نفع پرسنل و هم به نفع کارفرمایان هست. افراد اعتماد بیشتری به هم خواهند کرد، و در آینده کمتر با نگاه کارآگاه گونه و با شک به افراد نگاه میشه.
#داستانهای_منابع_انسانی #داستان #منابع_انسانی #مقدمه #معرفی #علیرضا_کشتگر #ساختار_سازمانی #گریدینگ #شغل #شاغل #جذب #استخدام #رزومه #تحلیل_داده #مدیریت_عملکرد #نگهداشت #جبران_خدمات #حقوق #بیمه #آموزش #توسعه نگرش_سنجی #جامعه_پذیری