دو صد گفته چون نیم کردار نیست
https://shenoto.com/album/podcast/252576/دو-صد-گفته-چون-نیم-کردار-نیست
داستان اول:
از قدیم گفتن دو صد گفته چون نیم کردار نیست!
یادمه توی یک شرکت حوزه ارتباطات مشغول به کار بودم و این شرکت فعالیتش در راستای بهینه سازی شبکههای موبایل بود و از اپراتور های معروف موبایل در ایران مثل همراه اول یا ایرانسل پروژههای بهینهسازی شبکه رو میگرفت.
حدود ۴۰۰ الی ۵۰۰ نفر پرسنل داشت، دلیل اینکه تعداد پرسنل متغیر بود همین متغیر بودن پروژهها در بازه های زمانی مختلف بود که ممکن بود یک پروژه تموم بشه و بعد از یک مدت برای یک منطقه دیگه از اون اپراتور پروژه جدیدی میگرفتند و دوباره نیروهای جدید رو به کار میگرفتند.
چون رفت و آمد نیرو توی این شرکت زیاد بود یکی از وظایف اصلی واحد منابع انسانی هم جذب و استخدام نیرو بود.
یه روز به ما اطلاع دادن که نیم ساعت دیگه رئیس هیئت مدیره میخواد کل واحد منابع انسانی رو تو اتاق جلسات ببینه و باهاشون جلسه بذاره. جلسه از جنس جلسه به معنای گفتگو که یک نفر یک چیزی بگه و این یک نفر دیگه در مقابلش واگویی یا گویش جدیدی داشته باشه نبود بیشتر از جنس سخنرانی بود و اگر درست یادم بیاد موضوع جلسه در خصوص تعیین استراتژی منابع انسانی بود. رئیس هیئت مدیره خودش رو در حوزه منابع انسانی خیلی متخصص میدونست و میخواستش یه جورایی از لایه بالاتر سازمان یه سری موارد که حالا استراتژی منابع انسانی درش میگنجید رو به واحد منابع انسانی ابلاغ کنه.
احتمالاً شما هم تجربه اینجور جلسات رو دارین که بدون هماهنگی یه دفعه یک مدیر بالا دستی میگه باید حضور پیدا کنین و هیچ آمادگی ندارین، البته احتمالاً نیاز هم به آمادگی نداره چون قرار نیست شما کاری بکنید، قراره ایشون سخنرانی بکنه.
این جلسه که ما داشتیم زمانش یه خورده به طول انجامید و ما دقیقاً قبل از جلسه از روزهای قبل یک سری مصاحبه هماهنگ کرده بودیم که افراد جدید بیان و ما باهاشون مصاحبه شغلی داشته باشیم و معمولاً فاصله مصاحبهها را حدود نیم ساعت میگذاشتیم و افراد با فاصله نیم ساعت نیم ساعت دعوت کرده بودیم که بیان.
متاسفانه وقتی ما وارد این جلسه شدیم سه چهار نفری اومدن و فرمهای استخدامی رو پر کردند و منتظر مونده بودن چون هیچکس از واحد منابع انسانی بیرون از جلسه نبود که بتونه راهنماییشون بکنه و اون افراد تو اتاق انتظار همگی منتظر موندن.
از نظر من این موضوع خیلی درست نبود چون ما از قبل با این افراد هماهنگ کرده بودیم در صورتی که این جلسه که به صورت ناگهانی برای ما گذاشته بودن هیچ هماهنگی قبلی نشده بود و این افراد گناهی نداشتند که به خاطر جلسه بدون هماهنگی ما وقتشون تلف بشه و بخوان بیرون همینجوری صبر بکنن تا جلسه ما تموم بشه.
به همین دلیل من تو جلسه از رئیس هیئت مدیره درخواست کردم اگر اجازه بدید من چند دقیقه از جلسه خارج بشم و از افرادی که بیرون منتظرن برای مصاحبه بابت این معطلی که براشون پیش اومده عذرخواهی بکنم و اگر امکان ماندن دارند که درخواست کنم بمونم تا بعد از جلسه باهاشون مصاحبه بدیم، اگرم نه یک زمان دیگه براشون تعیین کنم.
این درخواست من از رئیس هیئت مدیره ظاهرا خیلی به مزاج ایشون خوش نیومد و ایشون بسیار عصبانی در جلسه با الفاظی نامناسب مثل “جهنم که منتظرن” “اصلاً باید منتظر باشند که اینجا استخدام بشن”، “کسی که نتونه یک ساعت منتظر بمونه اصلاً نمیخوام استخدام بشه” و از این موضوعات جواب منو داد و من همون جا تصمیم گرفتم که از اون شرکت استعفا بدم
دلیل تصمیم به استعفام این بود که فردی که به عنوان رئیس هیئت مدیره ادعای فهم در حوزه منابع انسانی داشت و میخواست تعیین استراتژی برای ما بکنه به نظر من از انسان و انسانیت چیزی نمیفهمید. برای این برداشت خودم دو دلیل داشتم: یکی اینکه حتی کارکنانش رو به نگاه انسان نگاه نمیکرد که از قبل بهشون اطلاع بده که ما یک جلسهای داریم و شما از قبل برنامه خودتون رو بدونین یعنی برای زمان کارکنانش ارزش قائل نمیشد و از اون بدتر برای افرادی که اصلاً کارمند ایشون نبودن ولی به دعوت سازمان ایشان برای مصاحبه آمده بودند، همچین برخوردی داشت و همچین نگاهی داشت که باید به خاطر من صبر بکنن و وقتشون اینجا تلف بشه.
من اونجا بود که فهمیدم واقعاً خیلی از حرفهایی که افراد میزنند و ادعاهایی که دارند تو عمل خیلی متفاوته و شما اگر میخواین تو یک مجموعهای کار بکنید، هر سازمانی چه دولتی چه خصوصی، به نظرم خیلی به رفتار مدیران و مدیران ارشد اونجا توجه بکنید.
مدیران ارشد هر مجموعه به نظرم آیینه فرهنگ اون سازمانن. یکی از مهمترین موضوعات فرهنگی به نظرم نوع نگاهشون به افراد و انسانه. شما اگر ببینید که برای افراد و برای وقتشون احترام قائل نیستند و برای شما این موضوع مهم باشه که به شما احترام بگذارند، به نظرم باید هرچه سریعتر از اون مجموعه خارج بشین وگرنه احتمالاً مجبورین ارزشهای خودتونو رو زیر پا بذارین، چون فرهنگی که مدیران بالاست دارند ناخودآگاه در لایه های پایین تر سازمان هم نفوذ میکنه.
#داستان #منابع_انسانی #مقدمه #معرفی #علیرضا_کشتگر #ساختار_سازمانی #گریدینگ #شغل #شاغل #جذب #استخدام #رزومه #تحلیل_داده #مدیریت_عملکرد #نگهداشت #جبران_خدمات #حقوق #بیمه #آموزش #توسعه نگرش_سنجی #جامعه_پذیری